اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابومحمد

نویسه گردانی: ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) شیرازی . مردی دوستدارحکمت از مردم شیراز معاصر شیخ الرئیس ابوعلی سینا. وی در همسایگی خویش بوعلی را خانه ای خرید و شیخ را بدانجا فرود آورد و در آن خانه شیخ کتابهای بسیار نوشت ؛ چون اول قانون و مختصر مجسطی و رسائل کثیره ٔ دیگر و هم کتاب المبداء و المعاد و کتاب الارصاد الکلیة رابدانجا تألیف و بنام میزبان خویش ابومحمد کرد. رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 417 و 418 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اصفهانی . وراق بوده و کتابت مصحف نیز می کرده و در نیمه ٔ اول قرن چهارم هجری میزیسته است . (ابن الندیم ...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اطروش . حسن بن علی بن حسن بن عمر الاشرف بن علی بن الحسین علیهماالسلام . از ائمه ٔ زیدیّة. جد مادری سیدمرت...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اعمش دماوندی سلیمان بن مهران . رجوع به اعمش ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الیاس بن یوسف بن زکی مؤید. ملقب بنظام الدین متخلص بنظامی . رجوع به نظامی شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )انصاری . تابعی است . او از عثمان بن عفان و حسن بن علی علیهماالسلام و ابی هریره و از او سعدان روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) الاوحد. رجوع بتاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک ص 411 س 12 شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) اودی . عبداﷲبن ادریس بن یزیدبن عبدالرحمن . عبداﷲبن احمدبن حنبل از ابی ذکربن دریس روایت کند که او گفت ...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) باهلی . او راست : کتاب الاصول الخمسة التی بنی الاسلام علیها.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) بخاری . در ترجمه ٔ نزهةالارواح شهرزوری آمده است : ابومحمد از جمله ٔ شاگردان ابوسلیمان سجزی است . حکیمی مت...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) بدرالدین . رجوع به ابن حبیب بدرالدین ... و رجوع به حسن بن عمربن حسن بن حبیب ... شود.
« قبلی ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ صفحه ۱۲ از ۷۱ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.