 
        
            ابومحمد
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʼBWMḤMD
    
							
    
								
        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالحمید ابوالفضل بن  واسعبن  ترک  الختلی  الحاسب . رجوع  به  عبدالحمید ابوالفضل بن  واسع... شود. (ابن الندیم ).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۶ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن  هشام . رجوع  به  عبداﷲبن  یوسف بن  احمدبن  عبداﷲبن هشام  مصری ، و رجوع  به  ابن  هشام  جمال الدین ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن الیاسمین . عبداﷲبن  حجاج . رجوع  به  عبداﷲ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن  یزید. المهلبی  است .
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابوالاملاک . علی بن  عبداﷲبن  العباس . رجوع  به  ابوالاملاک ... و رجوع  به  علی ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابوالجحّاف . رجوع  به  رؤبةبن  عجّاج ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن  ابی ثابت  اسماعیل بن  محمد. رجوع  به  احمدبن  اسماعیل  ابی ثابت  محمد شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن  اعثم  کوفی . رجوع  به  احمد... و رجوع  به  ابن  اعثم ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )احمدبن  جمال  حنفی  سرائی . رجوع  به  احمد... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) احمدبن  حسین بن  محمد. رجوع  به  ابومحمد جریری ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) احمدبن  طاهر القرطبی . رجوع  به  احمد... شود.