اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابومحمد

نویسه گردانی: ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عروةبن الزبیر.یکی از فقهای سبعه ٔ مدینه . مولد او قرع ، قریه ای به چهار روزه راه از مدینه در 22 یا 26 هَ . ق . و وفات وی به سال 94 هَ . ق . است . مادر او اسماء ذات النطاقین بود و بزمان ولیدبن عبدالملک ریشی در پای عروه پدید شد و علاج آن را قطع گفتند و پای او ببریدند و او هفت سال پس از آن بزیست . رجوع به حبط ج 1 ص 255 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن علی بن محمدبن علی بن موسی الرضابن جعفر الصادق بن محمد الباقربن علی زین العابدین مشهور بحسن عسک...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) حسن بن علی جوهری . رجوع به حسن ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن علی قاضی المهذب . رجوع بحسن بن علی معروف به القاضی المهذب ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن عمربن حسن بن حبیب الحلبی . رجوع به ابن حبیب بدرالدین ... و رجوع به حسن ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن عنبسة الورّاق . محدث است و محمدبن المثنی از او روایت کند.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن محمد معروف به ابن ابی عقامه . رجوع به حسن ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن حسن بن علی معروف بخلال . رجوع به حسن ... شود.
ابومحمد. [ اَم ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن علی بن رجاء. رجوع به ابن دهّان حسن ... و رجوع به حسن بن محمد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن محمدبن هارون بن ابراهیم بن عبداﷲبن یزیدبن حاتم بن قبیصةبن المهلب بن ابی صفرة. وزیر معزالدوله ابو...
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حسن بن موسی بن اخت ابی سهل نوبخت ثانی متکلم فیلسوف . رجوع به حسن ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.