اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابومحمد

نویسه گردانی: ʼBWMḤMD
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) قاسم بن محمدبن ابی بکر الصدیق . از ساداة تابعین و یکی از فقهای سبعه بمدینه . او افضل اهل زمان خویش بود و از جماعتی ازصحابه روایت کرده و جماعتی از کبار تابعین از او روایت کردند و او خاله زاده ٔ زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام بود چه مادر او زن محمدبن ابی بکر نیز دختر یزدجرد آخر ملوک فرس بود. و ابومحمد در هفتاد یا هفتادودوسالگی بسنه ٔ 121 یا 122 یا 108 هَ . ق . در قدید وفات کرد. و قدید بضم قاف و فتح دال نام منزلی است میان مکه و مدینه . (نقل باختصار از ابن خلکان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۰۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عامربن سباق الیمامی . محدث است و از یحیی بن کثیر روایت کند.
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبّادبن موسی . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عباس بن فضل فارسی . رجوع به عباس ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عباس بن محمدبن ابی منصور عصاری . رجوع به عباس ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْم َ ] (اِخ ) عبدبن حمید کیشی . رجوع به عبد... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالاعلی بن عبدالاعلی الشامی . محدث است .
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالجباربن ابی بکربن محمد صقلی شاعر. رجوع به ابن حمدیس ... و رجوع به عبدالجبار... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالجباربن محمد حرقی . رجوع به عبدالجبار... شود.
ابومحمد.[ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالجلیل بن محمدبن عبدالجلیل انصاری قرطبی نحوی . رجوع به عبدالجلیل ... شود.
ابومحمد. [ اَ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) عبدالحق بن ابراهیم اشبیلی . رجوع به ابن سبعین ... و رجوع به عبدالحق ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.