ابومنصور
نویسه گردانی:
ʼBWMNṢWR
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) قمری حسن بن نوح از مشاهیر اطبای اسلامی صاحب کتاب غنی و منی و کتاب علل العلل معاصر شیخ الرئیس ابوعلی . ابن ابی اصیبعه گوید که ابوعلی بن سینا طب از وی فراگرفته است .
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمد قاهر باﷲ خلیفه ٔ عباسی (320 - 322 هَ . ق .). رجوع به قاهر باﷲ... شود.
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمد عمدةالدین معروف به حفده بن اسعدبن محمدبن الحسین بن القاسم العطاری الطوسی نیشابوری واعظ و فقیه و اصولی . ف...
ابومنصور. [ اَ م َ ](اِخ ) محمدبن مکرم بن شعبان . رجوع به محمد... شود.
ابومنصور. [ اَ م َ ](اِخ ) محمدبن محمد ماتریدی . رجوع به محمد... شود.
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن جهیر. رجوع به عمیدالدوله محمد... و ابن جهیر عمیدالدولة... شود.
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمدبن محمد بردی شافعی . رجوع به ابومنصور بردی و رجوع به محمد... شود.
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمدبن فخرالدولة. رجوع به ابن جهیر عمیدالدولة و عمیدالدوله محمد... شود.
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن عمر حیانی اصفهانی . رجوع به محمد... شود.
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن ابراهیم بن زبرج نحوی معروف بعتبی . رجوع به محمدبن علی بن ابراهیم ... شود.
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالملک بن خیرون بغدادی . رجوع به محمدبن عبدالملک ... شود.