اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابومنصور

نویسه گردانی: ʼBWMNṢWR
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) محمد عمدةالدین معروف به حفده بن اسعدبن محمدبن الحسین بن القاسم العطاری الطوسی نیشابوری واعظ و فقیه و اصولی . فقه در مرو از علی ابی بکر محمدبن منصور سمعانی پدر حافظ مشهور فراگرفت و سپس بمروالروذ از قاضی حسین بن مسعود فرّاء بغوی استفادات کرد و از آن پس به بخارا نزد علی برهان عبدالعزیزبن عمربن مازه تلمّذ کرد و بعد از آن به مرو بتذکیر و وعظ پرداخت . و در فتنه ٔ غز به عراق و از آنجا به آذربایجان و الجزیره و موصل رفت و وعظ و تذکیر از سر گرفت و عاقبت به تبریز بازگشت . وفات او در تبریز به سال 571 هَ . ق . بود. و رجوع به ابومنصور حفده ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
دیر ابومنصور. [ دَ رِ اَ م َ ] (اِخ ) نام یکی از دیرهایی است که در قاهره در جیزه بوده است . (از تاج العروس ).
ابومَنْصورْ مُوَفَّقِ هَرَویی (سده 4و5ق/10و 11م)، فرزند علی پزشک و داروشناس ایرانی و مؤلف کهن‌ترین کتاب فارسی موجود در داروشناسی. در هیچ یک از منابع ...
در هیچ یک از منابع کهن نامی از او یا تألیفاتش برده نشده است،آگاهیهای ما دربارة وی تنها از راه کتاب الابنیة عن حقایق الادب اوست که دربارة ادویة مفرده و...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.