ابونصر
نویسه گردانی:
ʼBWNṢR
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) ابن حمید. شاعری مُقل است . (ابن الندیم ).
واژه های همانند
۲۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن محمد السجزی . یاقوت در معجم الادباء (ج 1 ص 80) آرد که او یکی از فضلاءادباء بود و نزد ابی بکر عبدالقاه...
ابونصر.[ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم طالقانی . عوفی در لباب الالباب (ج 2 ص 69) آرد: وی از مداحان حضرت نظام الملک [ وزیر الب ارسلان و ملکشاه ...
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن ابی الحسن نامقی . رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن اسماعیل سامانی (295 - 301 هَ . ق .). رجوع به احمدبن اسماعیل شود.
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) احمدبن حاتم باهلی . رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) احمدبن حامدبن محمدبن عبداﷲبن علی بن هبةاﷲبن اَلُه اصفهانی معروف بعزیزالدین مستوفی عم عماد کاتب . صاحب مناصب عال...
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن حسین بن احمد از شیوخ سمعانی . رجوع به انساب سمعانی ص 3 شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالباقی الربعی . رجوع به ابونصربن طوق شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالرزاق طنطرانی . رجوع به احمد... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالصمد شیرازی . رجوع به احمد... شود.