ابونصر
نویسه گردانی:
ʼBWNṢR
ابونصر. [ اَ ن َ] (اِخ ) احمدبن حامدبن محمدبن عبداﷲبن علی بن هبةاﷲبن اَلُه اصفهانی معروف بعزیزالدین مستوفی عم عماد کاتب . صاحب مناصب عالیه در دولت سلجوقی و در آخر خزانه دار سلطان محمودبن محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان سلجوقی .مولد او به سال 472 به اصفهان و قتل او بدست سلطان محمود مذکور526 هَ . ق . بقلعه ٔ تکریت اتفاق افتاد.
واژه های همانند
۲۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یحیی بن ابی کثیر. محدث است .
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یحیی بن ابی کثیر. مولی لطیئی . رجوع به یحیی ... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یحیی بن جریر طبیب تکریتی . رجوع به ابونصر تکریتی شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یمان بن نصر الکعبی . محدث است .
شار ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن محمد از پادشاهان غرشستان که در عهد سلطان محمود غزنوی ولایت آن ناحیت داشت تا پسرش محمد بحد مردی رسید و بر ...
ابونصر عباسی . [ اَ ن َ رِ ع َب ْ با ] (اِخ ) از علمای شیعه . او راست : کتاب فضائل القرآن . (ابن الندیم ).
پیروز خوارشاذ (فیروز خوارشاذ) دیلمی ملقب به بهاءالدوله و مُکَنّیٰ به ابونصر (درگذشتهٔ ۵ جمادیالثانی ۴۰۳ در ارجان) سومین پسر عضدالدوله دیلمی و از امیر...
اَبونَصْرْ مَنْصورِ بْنِ عَراق، ریاضیدان و منجم نامدار ایرانی سدۀ ۴ و ۵ ق / ۱۰ و ۱۱ م، از آل عراق یا خوارزمشاهیان قدیم. به رغم شهرتی که ابونصر در روز...