ابونصر
نویسه گردانی:
ʼBWNṢR
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ )سعدبن ابوالقاسم قطّان حنفی . رجوع به سعد... شود.
واژه های همانند
۲۵۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن عبدالجبار قیسی . رجوع به عبدالرحمن ... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن القشیری . ابن خلکان گوید: او امامی کبیر بود ماننده ٔ پدر خود در علوم و مجا...
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالرحیم بن محمدبن یونس موصلی . رجوع به عبدالرحیم ... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالسیدبن محمدبن عبدالواحدبن الصباغ بغدادی شافعی . رجوع به ابن الصباغ و رجوع به عبدالسید... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن احمد بارجیلغی . رجوع به عبدالعزیز... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن عمر سعدی . معروف به ابن نباته . رجوع به ابن نباته ابونصر شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالکریم بن محمد هارونی دیباجی . سبط بشر حافی . یکی از فقهای شیعه . رجوع به عبدالکریم ... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبداﷲبن عبدالرحمن الیشکری . محدث است و از او ابن فضیل و سفیان ثوری روایت کنند.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالملک بن عبدالعزیز. ملقب به ابونصر تمّار. رجوع به عبدالملک ... شود.
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) عبدالوهاب بن عطاء العجلی . رجوع به عبدالوهاب ... شود.