گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ابوهارون نویسه گردانی: ʼBWHARWN ابوهارون . [ اَ ] (اِخ ) عیسی بن ابی عیسی الخیّاط. محدث است . و سفیان بن عیینه از او روایت کند. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی ابوهارون ابوهارون . [ اَ ] (اِخ ) واسطی . ابن کعب . محدث است . تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود