اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ابهر

نویسه گردانی: ʼBHR
ابهر. [ اَ هََ ] (ع اِ) پشت . (منتهی الارب ). || رگیست در پشت به دل پیوسته . (منتهی الارب ) (مهذب الأسماء). رگ پشت به دل پیوسته . (خلاص نطنزی ). رگ جان . رگ هفت اندام . آورطی . آورتی . ام الشرائین :
دلدل مشتری پیش جفته زد اندر آسمان
آه ز دل کشان زحل گفت قطعت ابهری .

خاقانی .


|| رگ گردن . (منتهی الارب ). || نام هر یک از دو رگ که از دل برآمده است و دیگر شرائین از این دو منشعب است . (بحرالجواهر). و آن دو را مجموعاً ابهران گویند. || رگی است در دست . (منتهی الارب ). || پشت گوشه های برگشته ٔ کمان . || خانه ٔ کمان . کمانخانه . || پرهای مرغ میان خوافی و کلی و اول پرهای مرغ را قوادم گویند پس مناکب پس خوافی پس اباهر پس کلی . ج ، اَباهِر. || گیاه ضریع خشک . (منتهی الارب ). || زمین پاکیزه که سیل بر آن برنیاید. (منتهی الارب ). || میان طایف و کلیه ٔ کمان یعنی میان خانه و دسته ٔ کمان . (صحاح جوهری ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
عبهر جانان . [ ع َ هََ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) استعاره است از چشم معشوق . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
عبهر لرزان . [ ع َ هََ رِ ل َ ] (اِخ ) کنایه است از گیسوی حضرت رسالت . (ناظم الاطباء).
«عبهر العاشقین»، به زبان فارسی ، تالیف شیخ روزبهان بقلی شیرازی ، در موضوع عشق و عاشقی از دید عرفانی است. فهرست مندرجات ۱ - ساختار ۲ - گزارش محتوا ۳ - ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.