اتاء
نویسه گردانی:
ʼTAʼ
اتاء. [ اَ / اِ ] (ع اِ) حاصل و درآمد هر چیز از حبوب و از بار خرمابن و نتاج حیوان وشیر آنها: کَم اِتاء ارضک ؛ چند است حاصل زمین تو؟
- ارض ذات اتاء ؛ زمین برومند. (مهذب الاسماء).
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عطا آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم پائین ، بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا. سکنه ٔ آن 1845 تن . آب آنجا از قنات و محصول آن غلات ، پن...
عطا دادن . [ ع َ دَ ] (مص مرکب ) بخشش . بخشیدن . بخشش دادن . اجداء، اشبار. اصفار. اعطاء. افراض . امتناح . انالة. اوس . تنویل . حباء. حبوة. رفد. زبد....
عطا کردن . [ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دادن و بخشیدن و انعام کردن . (ناظم الاطباء). اهدا کردن . ارزانی داشتن . اجداء. اشبار. اعطاء. انالة. جدو. عط...
عطا یافتن . [ ع َ ت َ] (مص مرکب ) بخشش یافتن . اکتداش . (از منتهی الارب ).
فراخ عطا. [ ف َ ع َ ] (ص مرکب ) واسع. (مهذب الاسماء). فراخ آستین . فراخ دست . رجوع به فراخ دست شود.
عطا حریة. [ ] (اِخ ) نام فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد صلوات اﷲ علیهما. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
پل عطا. [ پ ُ ل ِ ع َ ] (اِخ ) موضعی به حوالی بلخ . (تاریخ بخارای نرشخی ص 106) (تاریخ سیستان ص 256).
چکر عطا. [ چ ُ ک ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس که در 15 هزارگزی شمال خاوری گنبد واقع است . دشت و هو...
آتا و اوتا. [ وُ او ] (اِ مرکب ، ازاتباع ) در تداول عامه ، همگی از بزرگ و کوچک ، و گاه گویند آتا و اوتا بلند و کوتا؛ یعنی بلند و کوتاه .
عطا خواستن . [ ع َخوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) بخشش خواستن . طلب دهش و عطا کردن . اجتداء. استجازة. استجداء. استعطاء. استماحة. استمناح . استهناء. تعطی...