اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اجر

نویسه گردانی: ʼJR
اجر. [ اَ ] (ع اِ) پاداش عمل . (منتهی الارب ). پاداش نیک . مزد. اجرت . مزد کار : بدرستی که او ضایع نمیگرداند اجر نیکوکاران را. (تاریخ بیهقی ). ج ، آجار، اُجور. || ثواب : چنان دید امیرالمؤمنین ... که بگرداند خاطر خود را از جزع بر این مصیبت بسوی بازیافت اجر و ثواب . (تاریخ بیهقی ). || ذکر نیکو. || کابین زنان . (منتهی الارب ). مهر زن . || (مص ) مزدور کسی بودن . (زوزنی ) (تاج المصادر). || پاداش دادن . (منتهی الارب ). پاداش نیک دادن . مزد دادن . || استخوان شکسته پیوستن . استخوان بر کژی وادربستن . (تاج المصادر). به شدن استخوان شکسته بر کجی و ناراستی : اجرت العظم انا؛ بستم استخوان شکسته را بر کجی (لازم و متعدی است ). (منتهی الارب ).
|| بکرایه دادن چنانکه مملوک را: اجر المملوک . (منتهی الارب ).
- اجر بردن ؛ پاداش یافتن :
اندوزد از عبادت یزدان عدوی او
اجری که برهمن برد از طاعت صنم .

عرفی .


- اجر غیرممنون ؛ ثواب بی نقصان .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
آجر‌هایی‌ با ساختی ویژه که برای مصرف در شومینه کاربرد داشته، کمتر از چوب هوا را آلوده می‌کند. (به انگلیسی‌:biobrick)
به نوعی چیدن آجر به صورت پر کلاغی (کلاغ پر)به صورتی که نوک آنها بیرون کار قرار گیرد اطلاق میشد.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.