اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

اجیر

نویسه گردانی: ʼJYR
اجیر. [ اَ ] (اِخ ) یا اجیرالأجیر. سمعانی در انساب آرد: ماعرفت بهذا الوصف احداً الا فی تاریخ نسف من جمیع ابی العباس المستغفری قال اجیرالأجیر غیر منسوب الیه کان اجیر طفیل بن زید التمیمی فی بیته ادرک محمدبن اسماعیل البخاری حین قدم نسف روی عنه ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف حکایات عن طفیل بن زید منها ما وجدت بخط ابی یعلی علی ظهر کتاب الجامع الذی کان عنده بخط جمادبن شرات (؟) شاکر سمعت اجیرالأجیر یقول سمعت جدّک طفیل بن زید یقول قلت لمحمدبن اسماعیل کان البیکندی محمدبن سلام یقول ینبغی ثلاث تسبیحات فی الصلوة یعنی فی الرکوع والسجود فقال محمد عندی حیث اذا وضع رأسه للسجود و استمکن جاز.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اجیر. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ۞ مزدور. (غیاث ) (مؤید). پیشیار. مزدبگیر. شخصی که انجام عملی را متعهد میشود در برابر مزدی .- اجیر خاص ؛ اجیری که م...
اجیر خاص . [ اَ رِ خاص ص ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کسی است که خود را در مدّت معین برای کار کردن تسلیم شخص دیگری کند و مستحق اجرت شود مانند...
اجیر مطلق . [ اَ رِم ُ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اجیر شود.
اجیر مشترک . [ اَ رِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کسی است که برای بیشتر از یک تن کار کند مثل رنگرز. (تعریفات ). و رجوع به اجیر شود.
واژه ای با ریشه کرمانی، هوشیار، بیدار، آگاه
عجیر. [ ع َ ] (ع ص ) من الرجال و الخیل الذی لایولد. (اقرب الموارد). نامرد از مردم و اسب . (از منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.