اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احترام

نویسه گردانی: ʼḤTRʼM
احترام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) حرمت داشتن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر). بزرگ داشتن . بزرگ داشت . پاس . توقیر. حرمت : او را به اکرام و احترام تمام به هرات آوردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). پدر او را از هرات بحضرت آوردند و بنظر احترام ملاحظه فرمودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- احترام کردن ؛ حرمت کردن . توقیر. بزرگ داشتن :
مخالف چو از شعبگی (؟) یافت نام
چو اهل حجازش کنند احترام .

ملاطغرا.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رفتار یا گفتاری نرم، فروتنانه، خوشایند و ستایشگرانه از روی اختیار یا اجبار با کسی به دلیل ارزشی که از وی می شناسیم، یا به خاطر سن، جایگاه کاری، اجتماع...
هتک احترام . [ هََ ک ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به هتک حرمت شود.
به جای آوردن احترام، ارج گزار
احترام تازى (اربى) ست و بجاى آن سپارش مى شود از کُنش هاى ارزانیگاندن Arzanigandan و یا ارجاندن Arjandan که به پارسى پهلوى احترام کردن و ارزش بخشیدن مى...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.