احتضاء
نویسه گردانی:
ʼḤTḌAʼ
احتضاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتضاء نار؛افروختن آتش را، یا گشادن آن تا زبانه زند. (منتهی الارب ). || افروخته شدن آتش . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
احتذاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نعل در پای کردن . نعلین در پای کردن . || پیروی کردن . || بجا آوردن حکم : احتذی مثاله ؛ بر نهاد وی کار کرد. ||...
احتظاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بهره مند شدن . دولتی شدن . (منتهی الارب ). بهره مند گشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). بهره یاب شدن .