احزاب
نویسه گردانی:
ʼḤZʼB
احزاب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حِزب . گروهها. فوجها: در مدت مقام او بجرجان از احزاب و اصحاب او ظلم بسیار رفته بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). و نکایتی قوی به اصحاب و احزاب او رسانیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
- احزاب الرجل ؛ لشکر مرد و یاران او که با او متفق باشند.
|| (اِخ ) گروههای کفار که متفق شده بجنگ رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله آمده بودند. || قوم ثمود و غیر آنان که خدای تعالی ایشان را هلاک کرد.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اهضاب . [ اِ ] (ع مص ) بسخن درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بسخن درآمدن و تکلم کردن . (ناظم الاطباء).
اهضاب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ هَضب و جج ِ هَضبَة. (از ناظم الاطباء). و رجوع به هضب و هضبة شود.