احضاب
نویسه گردانی:
ʼḤḌAB
احضاب . [ اِ ] (ع مص ) رسن واژون شده را راست کردن بر چرخ آبکشی تا روان گردد. || احضاب نار؛ افروختن آتش یا هیزم افکندن در آن تا زبانه زند. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
اهذاب . [ اِ ] (ع مص ) شتابی کردن در دویدن و پریدن و در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتافتن در سخن و تک و پریدن . (تاج الم...
غزوه ٔ احزاب . [ غ َزْ وَ ی ِ اَ ] (اِخ ) یا غزوه ٔ خندق . رجوع به احزاب و خندق شود.