احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی جامع عاملی . او جدّ شیخ عبداللطیف بن علی بن احمدبن ابی جامع العاملی است . و یکی از علماء عصر خود و از فقهاء زمان خویش است . وی ثقه و ورع بود و از شیخ علی بن عبدالعالی باجازه ای که شیخ به سال 928 هَ . ق . بوی داده روایت کند.
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) القاضی (الشیخ ...). او راست : الرحلة القادیة، طبع الجزائر بسال 1878 م .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی الجماعة. رجوع به احمدبن عبدالرحمان لخمی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی رشید. رجوع به احمدبن علی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی زاده . رجوع به احمدبن فورد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی زاده . رجوع به احمدبن محمود مشهور بقاضی زاده شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی النفیس . رجوع به احمدبن عبدالغنی قرطبی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاهری . رجوع به احمد تیفاشی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قباوی . رجوع به ابونصر قباوی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قدوری . رجوع به ابوالحسین قدوری و روضات الجنات ص 66 شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) قرافی . رجوع به احمدبن ادریس صنهاجی شود.