اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی عمر المقری المعروف به احمد الزاهد مکنی به ابوعبداﷲ اندرابی . وفات او به بیستم ربیعالاَّخر سال 470 هَ . ق . بود. عبدالغافر ذکر او آورده و گوید او شیخی زاهد و عابد و عالم بقراآت بودو او را در علم قراآت تصانیف نیکوست و سماع حدیث کرده است و بیشتر سماع او با رفیق خود سید ابوالمعالی جعفربن حیدر علوی هروی صوفی بود و آندو صحیح مسلم و جز آن را با یکدیگر شنیده اند و از محمدبن یحیی بن حسن حافظ روایت کند و از او ابوالحسن حافظ روایت آرد.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) القاضی (الشیخ ...). او راست : الرحلة القادیة، طبع الجزائر بسال 1878 م .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی الجماعة. رجوع به احمدبن عبدالرحمان لخمی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی رشید. رجوع به احمدبن علی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی زاده . رجوع به احمدبن فورد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی زاده . رجوع به احمدبن محمود مشهور بقاضی زاده شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاضی النفیس . رجوع به احمدبن عبدالغنی قرطبی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قاهری . رجوع به احمد تیفاشی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قباوی . رجوع به ابونصر قباوی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قدوری . رجوع به ابوالحسین قدوری و روضات الجنات ص 66 شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) قرافی . رجوع به احمدبن ادریس صنهاجی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.