احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن جرج الذهبی مکنی به ابوجعفر. معاصر ابوالولیدبن رشد. او فاضل و عالم بصناعت طب و در اعمال آن صاحب حسن تأتّی بود و منصور را در طب خدمت میکرد و پس از او بخدمت پسر وی ناصر پیوست و در مجلس مذاکره ٔادب حاضر میشد و او در زمره ٔ علمائی است که بجهت اشتغال بحکمت و علوم اوائل مغضوب منصور و سپس مورد توجه او گردید و منصور او را تمجید میکرد و شکر میگفت ودر حق او میگفت : ان اباجعفر الذهبی کالذهب الابریز الذی لم یزدد فی السّبک الا جودة. وفات او به تلمسان هنگام غ-زوه ٔ ناصر در افریقیه 600 هَ . ق . بود. رجوع به عیون الانباء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 76 و 77 و 81 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۰ ثانیه
احمد بن بویه معروف به مُعزُّ الدوله (م ۳۵۶ق) از حاکمان آل بویه که در سال ۳۳۴ق بغداد را فتح کرد. او خلیفه عباسی «المستکفی» را از خلافت عزل و «المطیع» ر...
ابوالعباس احمد المستظهر بالله، بیست و هشتمین خلیفه عباسی در بغداد از سال ۱۰۹۴ تا ۱۱۱۸ میلادی بود. او پس از مرگ پدرش، ابوالقاسم عبدالله مقتدی در سال ۱۰...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابوالحسین احمد بن محمد نوری بغوی بغدادی خراسانی (۲۲۵- ۲۹۵ هـ)، از عرفای خراسانیالاصل و از صوفیان مشهور بغداد در قرن سوم هجری قمری بوده که پیروان او ر...
نام های تیره هایی از طایفه ی عالی محموداز طوایف بختیاری هفت لنگ بابادی باب