احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن الحسن بن محمدبن الیمان بن الفتح الدیناری مکنی به ابوعبداﷲ. او مردی ادیب بود لیکن حسن خطدر او غلبه داشت . یاقوت گوید اینکه ذکر او در معجم الادباء آورده ام نظر بنیکوئی خط وی است که آنرا بغایت رسانید و ابوالوزیر ابوسعدبن عبدالرحیم در اخبار پسر احمد، عبدالجبار گوید که پدر عبدالجبار، ابوعبداﷲ دیناری مقدمی مکرم بود و از بسیاری تسلط او بفن خط، خط ابوعبداﷲبن مقله را میساخت و این تزویر بدانگونه بود که کس تمیز اصل از مزور نمی کرد - انتهی . و باز یاقوت گوید او را پسری است ادیب مکنی به ابویعلی و موسوم به عبدالجبار که ذکر او در باب خود بیاورده ام .
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۸ ثانیه
ابوالعباس احمد المستظهر بالله، بیست و هشتمین خلیفه عباسی در بغداد از سال ۱۰۹۴ تا ۱۱۱۸ میلادی بود. او پس از مرگ پدرش، ابوالقاسم عبدالله مقتدی در سال ۱۰...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابوالحسین احمد بن محمد نوری بغوی بغدادی خراسانی (۲۲۵- ۲۹۵ هـ)، از عرفای خراسانیالاصل و از صوفیان مشهور بغداد در قرن سوم هجری قمری بوده که پیروان او ر...
نام های تیره هایی از طایفه ی عالی محموداز طوایف بختیاری هفت لنگ بابادی باب