احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسین بن احمدبن معالی بن منصوربن علی خباز اربلی موصلی ضریر مکنی به ابوالعباس نحوی و ملقب بشمس الدین . مشهور به ابن خباز. وفات او بسال 637 یا 639 هَ . ق . در موصل بود. وی استادی بارع در نحو، و در لغت و عروض و فرائض علامه ٔ زمان خویش بود و او را مصنفات سودمند است . و از جمله : کتاب النهایة درنحو. کتاب شرح الفیه ٔ ابن معطی و آن موسوم است به الغرة المخفیة فی شرح الدرة الالفیة. و شرح مقدمه ٔ جزولیه ٔ جزولی . شرح میزان ابن انباری . و النظم الفرید فی نثرالنقید. و شرح اللمع. رجوع به ص 143 ج 1 و ص 622 ج 2 کشف الظنون چ 1 استانبول و ص 85 روضات الجنات شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (بک ) نجیب . صاحب جریده ٔ المنظوم و مفتش و امین عموم آثار المصریة. او راست : الاثر الجلیل للقدماء وادی النیل . طبع بولا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نجیب الدین ابیوردی . رجوع به احمد باوردی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نحّاس . رجوع باحمدبن محمدبن اسماعیل و رجوع بروضات الجنات ص 60 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نحاس دمشقی . رجوع باحمدبن ابراهیم نحاس ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (بک ) ندی . وی معلم موالید الثلاثة در مدرسة الطنیه ٔ مصر و معلم فن ّ زراعت در مدارس الحربیة بود. او راست : الاَّیات البی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نراقی و او احمدبن مهدی بن ابی ذر کاشانی نراقی متخلص به صفائی است . وی بحری مواج و استادی ماهر و عماد اکابر و ادیب ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نسائی . رجوع به احمدبن زهیر ابوخیثمة... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نسائی . رجوع به احمدبن شعیب و رجوع به نسائی و معجم المطبوعات شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) نسیم . شاعر حزب الوطنی . او راست : دیوان احمد نسیم دو جزء. طبع مطبعة الاصلاح بسال 1326هَ . ق . 1908/م . و وطنیات...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) نصرالدوله . رجوع به احمدبن مروان و نصرالدولة ابونصر شود.