احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سهل مکنی به ابویزید بلخی و او جز احمدبن سهل بن هاشم مذکور در ذیل است . وی اصلاً سیستانی بود و از رجال و ارکان دربار احمدبن سهل . مرزبان مرو بود و در سنه ٔ 340 هَ . ق . وفات یافت . احمدبن سهل مروزی در زمان عمروبن لیث صفاری طغیان کرد و مدتی بواسطه ٔ عصیان خویش در سیستان محبوس شد. در زمان احمدبن اسماعیل سامانی نیز مأمور فتح سیستان گردید و ممکن است هم او آزادسرو را از سیستان بمرو آورده باشد. رجوع به هزاره ٔ فردوسی مقاله ٔ تقی زاده ص 60 ح 5 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن صالح طبری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن عبداﷲ سرماری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوجعفر. رجوع به احمدبن عبید کوفی دیلمی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن علی بیهقی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن محمدبن احمدبن السید... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن محمدبن حسن ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن محمد امام طحاوی ... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابوجعفر. رجوع به احمدبن نقنه ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفربن ابی عبداﷲ جعفربن محمد السلیق بن عبداﷲبن محمدبن حسن بن حسین الاصغربن آدم آل عبا علی بن حسین بن علی بن اب...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوجعفر ثقفی . رجوع به احمدبن ابراهیم بن زبیر شود.