احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سهل بن هاشم بن ولید بن جبلة [ یا حمله ]بن کامکاربن یزدجردبن شهریار. او از سرداران بزرگ سامانیان است و از سنه ٔ 269 تا سنه ٔ 307 هَ. ق . اسم او و برادرهای او بسمت سرداری و مرزبانی مرو در تواریخ دیده میشود و در سنه ٔ 307 در بخارا در حبس وفات یافت و قطعاً مقصود فردوسی در این بیتها:
یکی پیر بد نامش آزادسرو
که با احمد سهل بودی به مرو
کجا نامه ٔ خسروان داشتی
تن و پیکر پهلوان داشتی
همین شخص است .رجوع به هزاره ٔ فردوسی مقاله ٔ تقی زاده ص 60 شود. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آرد: امّه ماتت فی المخاض و هی حامل به فشق بطنها و اخرج عنه و کان یشتمَ[ َه ] الناس بهذه اللفظة اعنی ابن البضع.
مؤلف حبیب السیر در ذکر پادشاهی امیر نصر سامانی (ج 1 ص 324) آرد که : حسین بن علی [ مروالروذی ] از نیشابور بهرات شتافت در آن اثنا محمدبن جنید که شحنه ٔ بخارا بوداز امیر نصر متوهم شده بحسین پیوست و حسین بمدد او استظهار تمام پیدا کرده باز به نیشابور شتافت آنگاه احمدبن سهل که در سلک امراء نظام انتظام داشت و خود را از اولاد یزدجرد شهریار میدانست از بخارا متوجه حسین مروالروذی و محمدبن جنید گشت و هردو را بدست آورده ببخارا فرستاد و ابونصر حسین را ببخارا محبوس ساخته و محمدبن جنید را بخوارزم ارسال داشت چون احمدبن سهل این نوع خدمتی بتقدیم رسانید و از آنچه در خزینه ٔخیال گذرانیده بود چیزی بظهور نرسید بمخالفت امیرنصر جرأت کرده عریضه ای نزد مقتدر خلیفه فرستاد و التماس حکومت خراسان نمود و این ملتمس درجه ٔ قبول یافته در نیشابور او را شوکت موفور پیدا شد و جرجان را که در تصرف قراتگین بود در حیّز تسخیر آورده عنان عزیمت بصوب مرو انعطاف داد و در گرد آن بلده سوری در کمال حصانت بنا نهاد امیر سعید حمویه را به امارت خراسان سرافراز گردانیده بجنگ احمدبن سهل نامزد فرمود و حمویه با او جنگ کرده غالب آمد و احمد اسیر شد و حمویه او را مقید ببخارا فرستاده احمد در حبس امیر نصر وفات یافت . و رجوع به حبط ج 1 ص 325 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ینالتگین . وی از سالاران دوره ٔ غزنوی است . نخست خازن سلطان محمود و در همه سفرهای این پادشاه با او بود و خدمتهای نیک...
احمد احمدی، معروف به پزشک احمدی از شکنجهگران حکومت پهلوی بود که با تزریق آمپول هوا و آمپول های سمی، مخالفان و منتقدان حکومت را به قتل میرساند.
محتو...
احمد اعطا با نام ادبی احمد محمود (۴ دی ۱۳۱۰ اهواز - ۱۲ مهر ۱۳۸۱ تهران) نویسندهٔ معاصر ایرانی بود. او را پیرو مکتب رئالیسم اجتماعی میدانند. معروفترین ...
احمد لر. [ اَ م َ دِ ل ُ ] (اِخ ) خوندمیر در حبیب السیر آرد: در روز بیست وسیم ربیعالاخر سنه ٔ ثلاثین و ثمانمائه (830 هَ . ق .) در وقتی که [ میرزا...
احمد کرت . [ اَ م َ دِ ک َ ] (اِخ ) (فخرالدین ...): از امرای آل کرت . رجوع بحبط ج 2 ص 51 شود.
احمد ملا. [ اَ م َ م ُل ْلا ] (اِخ ) رجوع به ملاجیون شود. (معجم المطبوعات ).
احمد خلف . [ اَ م َ دِ خ َ ل َ ] (اِخ ) در چهارمقاله ٔ عروضی ضمن شعرای ملوک آل ناصرالدین احمد خلف یاد شده و آقای قزوینی در حواشی کتاب نوشت...
احمد سهل . [ اَ م َ دِ س َ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن سهل شود.
احمد فضل . [ اَ م َ دِف َ ] (اِخ ) سیزدهمین از امراء بنی حفص در تونس (750 تا 751 هَ . ق .). رجوع به ابوالعباس احمد فضل شود.
احمد حسن . [ اَ م َ ح َ س َ ](اِخ ) او راست : تطبیق الاجراآت القانونیة علی مواد قوانین المحاکم الاهلیة و آن در مصر بچاپ رسیده است .