احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن صلت حمانی مکنی به ابوالعباس . از مردم شرقیه محله ای به بغداد. کتابی بسیار مفصل در مناقب ابوحنیفه دارد و وفات وی به سال 308 هَ . ق . بوده است .
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قرشی بونی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قسطلانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قلقشندی مصری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمار مهدوی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمربن اسماعیل بن محمد.. شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمران الصاغانی المقری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن فرح اشبیلی و رجوع به ابن فرح شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن قاضی جمال الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن محمد... شود.