احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرّحیم بن حسین . امام ولی ّالدین ابوزرعه ٔ عراقی شافعی . او راست : المعین علی فهم ارجوزة ابن الیاسین و شرح تقریب الاسانید والد خود. و الدلیل القویم علی صحة جمیع التقویم . و اوهام اطراف الکتب الستة یوسف بن عبدالرحمان مزی را جمع کرده است . و همچنین او راست : تحفةالوارد بترجمة الوالد. و تحفة التحصیل فی ذکر ذوات المراسیل . و شرح بهجة الوردیه ٔ ابن الوردی . و الغیث الهامعفی شرح جمع الجوامع و المبهمات . و امالی فی الحدیث والاجوبة المرضیة عن الاسئلة المکیّة. و التحریر لما فی منهاج الاصول . و نیز ذیلی بر کاشف فی اسماءالرجال ذهبی نوشته و سنن ابی داود را در هفت مجلد تا اثناء سجود السهو شرح کرده و همچنین از اوست : فضل الخیل و مافیها من الخیر و النیل . و شرح الصدر بذکر لیلة القدر. و حاشیه ای بر کشاف زمخشری در دو مجلّد. وفات وی رابسالهای 806 تا 820، و 826، 828 و 834 هَ . ق . نوشته اند. و رجوع به ابوزرعة احمدبن عبدالرحیم ... شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ضیأالدین . رجوع به گموشخانه لی شود. (معجم المطبوعات ).
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ضیاءالملک بن خواجه نظام الملک وزیر محمدبن ملکشاه . خوندمیر در دستورالوزراء (ص 185) آرد که : او در زمان سلطان محمد رایت و...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طالشی جیلی . او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ سید شریف بر تجرید.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طالقانی . رجوع به ابونصر احمدبن ابراهیم طالقانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طاهر. رجوع به طاهر الحامدی شود. (معجم المطبوعات ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طبرسی . رجوع به احمدبن علی بن ابیطالب ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طبسی . ملقب به نظام الدین (مولانا...) معلم طهماسب میرزا. خوندمیر در حبیب السیر (ج 2 ص 379) آرد: در آن اثنا نزد نواب پایه ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طحاوی . رجوع به احمدبن محمدبن سلامه ازدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طرابلسی . رجوع به احمدبن منیربن احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) طشت دار. از خواص سلطان مسعود غزنوی که روزی پیغامی از او به برادرش امیر محمد رسانید. رجوع به تاریخ بیهقی چ ادیب ص...