احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالرّحیم بن حسین . امام ولی ّالدین ابوزرعه ٔ عراقی شافعی . او راست : المعین علی فهم ارجوزة ابن الیاسین و شرح تقریب الاسانید والد خود. و الدلیل القویم علی صحة جمیع التقویم . و اوهام اطراف الکتب الستة یوسف بن عبدالرحمان مزی را جمع کرده است . و همچنین او راست : تحفةالوارد بترجمة الوالد. و تحفة التحصیل فی ذکر ذوات المراسیل . و شرح بهجة الوردیه ٔ ابن الوردی . و الغیث الهامعفی شرح جمع الجوامع و المبهمات . و امالی فی الحدیث والاجوبة المرضیة عن الاسئلة المکیّة. و التحریر لما فی منهاج الاصول . و نیز ذیلی بر کاشف فی اسماءالرجال ذهبی نوشته و سنن ابی داود را در هفت مجلد تا اثناء سجود السهو شرح کرده و همچنین از اوست : فضل الخیل و مافیها من الخیر و النیل . و شرح الصدر بذکر لیلة القدر. و حاشیه ای بر کشاف زمخشری در دو مجلّد. وفات وی رابسالهای 806 تا 820، و 826، 828 و 834 هَ . ق . نوشته اند. و رجوع به ابوزرعة احمدبن عبدالرحیم ... شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قنات احمد. [ ق َ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هنزا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت ، واقع در 12هزارگزی باختر ساردوئیه . سر راه مالروبافت به ...
قاضی احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) از مشاهیر خوشنویسان عثمانی متوفی 1141 هَ . ق . است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
قاضی احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) برهان الدین . رجوع به قاضی برهان الدین شود.
قاضی احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی احمدقاص یا ابی احمدبن القاص طبری ، مکنی به ابوالعباس و معروف به ابن قاص . رجوع به ابن قاص ابوالعبا...
قاضی احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی دُواد فرج بن جریربن ملک بن عبداﷲ ایادی ، مکنی به ابوعبداﷲ. قاضی القضاة بغداد و به جهت انتساب به جد عا...
قاضی احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسحاق . رجوع به احمدبن اسحاق بن خربان شود.
قاضی احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن خلیل ملقب به ذوالفنون و شهاب الدین و قاضی القضاة رجوع به احمدبن خلیل خوئی شود.
قاضی احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عامربن بشر مروروذی شافعی ، مکنی به ابوحامد. رجوع به روضات الجنات ص 47 و احمدبن عامر شود.
قاضی احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) احمدبن عبدالرحمن بن محمدبن سعیدبن حریث بن عاصم لخمی قرطبی ، مکنی به ابوجعفر و ابوالعباس و معروف به ابن مضاء...