احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن یزید جوبری دمشقی .محدث است و از صفوان بن صالح روایت کند. (تاج العروس در ماده ٔ جبر). یاقوت در معجم البلدان ذیل کلمه ٔ جوبر آرد که : احمد ابن عبدالواحدبن یزید ابوعبداﷲ العقیلی الجوبری روی عن عبدالوهاب بن عبدالرحیم الأشجعی وصفوان بن صالح و عبدةبن عبدالرحیم المروزی و ظاهراً یکی از دو کلمه ٔ عبداﷲ و عبدالواحد تصحیف دیگریست .
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به ابن لال ... شود.
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به ابن منجویه شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به ابن وحشیه و رجوع به احمدبن علی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به ابوبکر ناصح الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن آدم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن ابی المجد ابراهیم خالدی ابیوردی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمد حلبی عطار... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن جابر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن سلمان بن حسن ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبکر. رجوع به احمدبن شهبه ... و ابن شهبه شود.