احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ اصفهانی . رجوع به ابونعیم احمدبن عبداﷲبن احمد اصفهانی شود و نیزاو راست : المستخرج فی الحدیث و شفاء فی الطب المسندعن المصطفی (ظاهراً همان الطب النبی است ) و هم مؤلف کشف الظنون ذیل ذکر کتاب الطب النبوی وفات او را به سال 432 هَ . ق . آورد و خوندمیر در حبیب السیر (ج 1ص 307) آرد که در سنه ٔ ثلثین و اربعمائة حافظ ابونعیم احمدبن عبداﷲ الاصفهانی روضه ٔ زندگانی را وداع کردو او در ایام حیات خود مؤلفات درسلک تحریر آورد.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) برلاس فارسی . رجوع به احمدبن علی (امیر) برلاس ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بَرمَک . لغت نامه ٔ اسدی بیت ذیل را از احمد برمک برای کلمه ٔ ملک بمعنی سپیدی بن ناخن شاهد می آورد:ملک از ناخن همی ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )برهان الدین . رجوع به احمدبن عبداﷲ سیواسی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) برهان الدین . رجوع به احمد ارزنجانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بریدی . رجوع به احمدبن محمدبن یعقوب ... و ابوعبداﷲ بریدی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بزّاز. رجوع به احمدبن عمروبن عبدالخالق ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بُسری . رجوع به احمدبن ابراهیم بُسری شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بشر قنبری . محدثی از اولاد قنبر مولی علی علیه السلام .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) بغدادی . رجوع به احمدبن علی بن ثابت ... و رجوع بروضات الجنات ص 78 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) البلدی . رجوع به احمدبن احمدبن محمد... شود.