احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عثمان بن ابی بکر عالم کردی ، مولد او سهران از بلاد کردستان 1009 هَ . ق . وی به دمشق رفت و
به زبان فارسی و عربی تدریس کرد و در سال 1035 هَ . ق . بحج شد. و از آنجا بمصر باز آمد و سه بار باسلامبول سفر کرد و تولیت مدرسه ٔ قجماسیه بدو دادند و در 1069 هَ . ق . به دمشق وفات یافت .
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۰ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قرشی بونی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قسطلانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قلقشندی مصری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمار مهدوی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمربن اسماعیل بن محمد.. شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمران الصاغانی المقری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن فرح اشبیلی و رجوع به ابن فرح شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن قاضی جمال الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن محمد... شود.