اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عضدالدوله مکنی به ابوالحسن . برادر ابوالفوارس شیرذیل . در ترجمه ٔ تاریخ یمینی (ص 311) آمده است که صمصام الدوله ... چون ایام عزا [ ی پدر ] منقضی شد بجای پدر بنشست و بتدبیر ملک و رعایت رعیت مشغول شد و ابوالفوارس شیرذیل که برادر او بود و از وی بزرگتر در شهر واشهر ۞ مقیم بود و چون خبر وفات پدر باو رسید بفارس آمد و علی بن نصرهارون را که وزیر عضدالدوله بود بگرفت و اموال و بقایای اعمال که در تصرف او بود بستد و باهواز آمدو برادر خویش ابوالحسن ۞ احمد بن عضدالدوله را از آن خطه براند و ببصره رفت .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )امام . رجوع به احمدبن محمدبن عمر العتابی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) امام السابق واللاحق . رجوع به احمدبن علی خطیب بغدادی شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) امامی . قطب الدین (قاضی ..). از بزرگان اواخر دولت تیموری . رجوع به حبیب السیر ج 2 ص 228 و 255 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) أمین . استاد کلیة الاَّداب بالجامعة المصریة. یکی از بزرگان معاصر مصر. او راست : مبادی الفلسفة [ معرب ] منطبعة الصباح به ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) أمین بک . او راست : شرح قانون العقوبات الاهلی ، القسم الخامس . در مطبعة الاعتماد به سال 1342هَ .ق .1923/ م . در دوازده ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) اندلسی . رجوع به احمدبن ابان ... و رجوع به روضات الجنات ص 65 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) اندلسی ، مقلب به شهاب الدین . او راست : رفعالحجاب عن تنبیه الکُتّاب که آن را به سال 745 هَ .ق . تألیف کرده است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) انصاری . رجوع به احمدبن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) انطاکی .ابوعبداﷲ احمدبن عاصم . یکی از اعیان متصوفه . هجویری گوید: او عمری دراز یافته و صحبت اتباع تابعین درک کرده و ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) اول (سلطان ...). چهاردهمین پادشاه عثمانی . وی از 1012 تا 1026 هَ .ق . (1603 - 1617 م .) سلطنت رانده است . رجوع به احم...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.