اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمد الوکیل المعروف به ابن برهان [ ب َ ] و مکنی به ابوالفتح فقیه شافعی . او متبحر در اصول و فروع و متفق و مختلف بود و فقه از ابوحامد غزالی و ابوبکر شاشی و کیا ابوالحسن الهراسی فرا گرفت و در فنون علوم مهارت یافت و متولی تدریس مدرسه ٔ نظامیه ٔ بغداد بود و به سال 520 هَ . ق . در بغداد درگذشت . او راست : کتاب الوجیز فی اصول الفقة. (روضات الجنات ص 71). و کتاب وصول الی الاصول و رجوع به ابن برهان ابوالفتح ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۰ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عربی حلّی . رجوع به روضات الجنات ص 649 س 2 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عراقی ملقب بولی الدین . او راست : ذیلی بر ذیل پدر خویش العبر فی خبر من عبر. و مؤلف کشف الظنون وفات او را بسال 726 ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عزت . او راست : فصل القضاء فی الفرق بین الضاد و الظاء، طبع بغداد بسال 1328 هَ . ق . (معجم المطبوعات ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عزّت پاشا. یکی از وزرای دولت عثمانی در نیمه ٔ دوم مائه ٔ دوازدهم هجریست . اصل او از کوتاهیه و از نسل کرمیان بیک است ....
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عزالدین . رجوع به احمدبن احمدبن مهدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عزالدین بن قراصه . رجوع به احمدبن فیومی قرصی ... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) عزیزالدین . رجوع به احمدبن حامدبن محمد آله اصفهانی و رجوع به ابونصر احمدبن حامد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عسقلانی . رجوع به احمدبن مطرف شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عسقلانی . رجوع به احمدبن حجر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عسکری . رجوع به احمدبن سعد اندرشی و روضات الجنات ص 84 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.