احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن مخلد البیادی الادیب . مکنی به ابوالعباس . عبدالغافر ذکر او آورده و گوید: او یکی از افاضل مشاهیر و وجوه نواحی است با لهجه ٔ فصیح در نظم و نثر. و استماع احادیث کرده و در جمع حدیث اهتمام ورزیده است .
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۶ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالفتح . رجوع به احمدبن علی مافروخی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفرج . رجوع به احمدبن علی مقری همدانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفرج . رجوع به احمدبن محمدبن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضائل . رجوع به احمدبن عبداللطیف ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن ابی سعید میبدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن سعید هروی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن علی شرغی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن محمدبن شهمردان شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن محمود ونکروذه شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمد رانی شود.