احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی رازی حنفی . مکنی به ابوبکر و معروف به جصاص او راست : شرح اسماء الحسنی . رجوع به کشف الظنون چ استانبول ج 1 ص 382 و ج 2 ص 50 و عیون الانباء ص 312 و رجوع به احمدبن علی جصاص ... و جصاص احمد ... شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد، ملقب به بهأالدین . او راست : کتاب مناقضات . و حاجی خلیفه گوید: ولما وقف علیها الشیخ تقی الدین السبکی انشد ل...
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامدبن موسی بن حاتم بن عطیةبن عبدالرحمان ، از مردم زندنه قریه ای به بخارا. محدث است و از سهل بن حاتم روایت کند....
احمد. [ اَ م َ ] ((اِخ ) سلطان ...) ابوحامد (شیخ ...). خوندمیر در حبیب السیر ج 1 ص 293 آرد: در این سال (236 هَ .ق .) شیخ ابوحامد سلطان احمد که ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد مروزی . رجوع به احمدبن عامر ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحرث . رجوع به احمدبن محمد مکنی به ابوالحرث ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن آیبک شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن سباء(؟) شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن عبداﷲ بکری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن عبداﷲ عجلی شود.