اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی المیمونی البرزندی النحوی مکنی به ابوبکر. ابوالفتح منصوربن المعذر النحوی الاصفهانی المتکلم ذکر او آورده است در آنجا که گروهی از نحات معتزله را نام برده است مانند ابوسعید سیرافی و ابوعلی فارسی و علی بن عیسی الرمانی و غیر آنان ، گوید و ابوبکر احمدبن علی نحوی برزندی شافعی نحوی معتزلی گوینده ٔ قطعه ذیل است :
اذامت فأنعینی الی العلم و النهی
و ما حبرت کفی بما فی المحابر
فأنی من قوم بهم یفجر الهدی
اذا اظلمت بالقوم طرق البصائر.

(معجم الادباء ج 1 ص 229).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوسلمةبن ابی نافع موصلی . تابعی است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالسلیل . رجوع به احمدبن عیسی مکنی به ابوالسلیل شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوسلیمان . رجوع به احمدبن محمدبن ابراهیم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوشریف . رجوع به ابوشریف و رجوع به احمدبن علی مجلدی جرجانی و رجوع به مجلدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوشقیر. رجوع به احمدبن حسن ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوصالح . رجوع به احمدبن عبدالملک نیشابوری شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوطالب . رجوع به احمدبن ابی بکر العبدی شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوطاهر. رجوع به احمدبن علی بن عمر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوطاهر. رجوع به احمدبن علی مقری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوطاهر. رجوع به احمدبن محمدبن ابراهیم بن سلفه ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.