اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی المیمونی البرزندی النحوی مکنی به ابوبکر. ابوالفتح منصوربن المعذر النحوی الاصفهانی المتکلم ذکر او آورده است در آنجا که گروهی از نحات معتزله را نام برده است مانند ابوسعید سیرافی و ابوعلی فارسی و علی بن عیسی الرمانی و غیر آنان ، گوید و ابوبکر احمدبن علی نحوی برزندی شافعی نحوی معتزلی گوینده ٔ قطعه ذیل است :
اذامت فأنعینی الی العلم و النهی
و ما حبرت کفی بما فی المحابر
فأنی من قوم بهم یفجر الهدی
اذا اظلمت بالقوم طرق البصائر.

(معجم الادباء ج 1 ص 229).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) معین الدین . رجوع به احمدبن محمدبن جریر... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) مغربی مقری . او راست : تاریخ اندلس و شرحی بر مقدمه ٔ ابن خلدون . وفات وی بسال 1041 هَ . ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مفتاح (الشیخ ) (1329 هَ . ق .). از استادان معارف و مدرس انشاء در دارالعلوم المصریة. او راست : رفع اللثام عن اسماء الضرغا...
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) المقتدر. رجوع باحمدبن سلیمان ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) المقری . (معجم المطبوعات ). رجوع به المقری المغربی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) مقریزی . رجوع باحمدبن عبدالقادر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) المکاری الدمشقی [ و ظاهراً این نام مستعار است ]. او راست : البرهان السدیدفی کشف الاسرار عن وجود الامیر عبدالمجید طبع ل...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) المکرم . دومین از امرای بنی صُلیح در صنعا. (473 - 484 هَ . ق .).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ملک المحسن . رجوع به احمدبن صلاح الدین ... شود.
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) (ملک مظفر ابوالسعادات ...). هشتمین از ممالیک برجی . آنگاه که پدر او ملک مؤید شیخ محمودظاهر وفات کرد او یکسال و نیمه ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.