احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عمر الکرابیسی . قفطی در تاریخ الحکماء (ص 79) آرد که وی از افاضل مهندسین و علماء ارباب عدد بود و در این فن از همگنان سبقت جست و بغایت قصوی رسید و در آن بعربی تصانیف کرده است از جمله ٔ آنها کتاب شرح اقلیدس ، کتاب حساب الدور، کتاب الوصایا، کتاب مساحة الحلقه ، کتاب الحساب الهندی و رجوع به کرابیسی احمد ... شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۲.۷۲ ثانیه
امین احمد رازی . [ اَ اَ م َ دِ ] (اِخ ) پسر خواجه احمد. مؤلف تذکره ٔ معروف هفت اقلیم است . پدرش از طرف شاه طهماسب کلانتر ری بود و امین اح...
حاجی احمد پاشا. [ اَ م َ ] (اِخ ) رجوع به احمد پاشا حاجی شود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
قاضی احمد لاغر. [ اَ م َ دِ غ َ ] (اِخ ) رجوع به قاضی لاغر شود.
کلاته حاجی احمد. [ ک َ ت ِ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابراهیم بن احمد. [ اِ م ِ ن ِ اَم َ ] (اِخ ) ابن الحسن . رجوع به رباعی ابراهیم شود.
ابراهیم بن احمد. [ اِ م ِ ن ِ اَم َ ] (اِخ ) هجدهمین سلطان عثمانی . در دوازدهم شوال 1024 هَ .ق . متولد شد و پس از برادر خود سلطان مرادرابع بتخ...
ابراهیم بن احمد. [ اِ م ِ ن ِ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن اغلب بن ابراهیم بن اغلب . نهمین پادشاه اغلبی . میل بسیار به آبادی و عمران داشته لی...
ابراهیم بن احمد. [ اِ م ِ ن ِ اَ م َ ] (اِخ )ابن مروان . از رجال حدیث . قبل از سال 290 هَ .ق . از دنیا رفته و از هدبه و جبارةبن مغلس روایت ...