اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن کامل بن [ خلف بن ] شجرةبن منصور بن کعب بن زیدالقاضی البغدادی . مکنی به ابوبکر. خطیب از ابن کامل نقل کند که او گفت مولد من به سال 260 هَ . ق . بود. وفات وی در محرم 350 هَ . ق .است و او در شارع عبدالصمد یکی از اصحاب محمدبن جریر طبری منزل میگرفت و وقتی از دست ابوعمر محمد بن یوسف متقلد قضاء کوفه شد. وی عالم باحکام و علوم قرآن و نحو و شعر و ایام الناس و تواریخ و اصحاب حدیث بود و در بیشتر این علوم وی را مصنفات است و بقول ابن الندیم از جمله ٔ آن کتب است : کتاب غریب القرآن . کتاب القراآت . کتاب التقریب فی کشف الغریب . کتاب موجز التأویل عن حکم التنزیل . کتاب التنزیل . کتاب الوقوف . کتاب التاریخ . کتاب المختصر فی الفقه . کتاب الشروط الکبیر. کتاب الشروط الصغیر. کتاب البحث و الحث . کتاب امهات المؤمنین . کتاب الشعر. کتاب الزمان . کتاب اخبارالقضاة. و او را مذهبی خاص است . خطیب گوید: ابن کامل از محمدبن سعد عوفی و محمدبن جهم سمری و ابوقلابه ٔ رقاشی و احمدبن ابی خیثمه و ابواسماعیل الترمذی روایت کند و دارقطنی و ابوعبداﷲ مرزبانی از او روایت کنند و از او ما را ابن رزقویه و غیر او حدیث کنند. ابن رزقویه گوید چشمان آدمی چون اوئی را ندید و آنگاه که سال عمرش بهشتاد رفت برای ما این بیت انشاد کرد:
عقد الثمانین عقد لیس یبلغه
الاّ المؤخر للاخبار و الغیر.
و باز گوید، قاضی ابن کامل از شعر خود این دو بیت ما را بخواند:
صرف الزمان تنقل الأیام
و المرء بین محلل و حرام
و اذا تقشعت الامور تکشفت
عن فضل ایام و قبح انام .
و از دارقطنی حال ابن کامل پرسیدند گفت او متساهل بود و چه بسا حدیثی را از حفظ میگفت که در کتابش نبود و عجب و پندار وی را هلاک کرد او از هر مذهب چیزی می گرفت وائمه ٔ اربعه را بچیزی نمیشمرد. از دارقطنی سؤال کردند که آیااو بمذهب محمدبن جریر است گفت نه بلکه او مخالف ابن جریر بود و خود مذهبی خاص اختیار کرد وکتابی در سیراملا کرد و بر مذهب اختیار رفت . خطیب ابوالفضل عبیداﷲبن احمدبن عبداﷲ المنصوری بما خبر داد از ابومنصور موهوب بن جوالیقی و او از ثابت بن بندار و او از ابوعلی حسن بن احمدبن شاذان و او از ابواحمدبن کامل بن شجرةالقاضی در سال 349 هَ . ق . و او از عبداﷲبن احمدبن عیسی المقری المعروف بالفسطاطی و او از احمد ابن سهل ابوعبدالرحمان و او از سعدبن زنبور که گفت : من با جماعتی بدرخانه ٔ فضیل بن عیاض شدیم و اجازه ٔ دخول خواستیم و وی رخصت نکرد بعضی گفتند که او بیرون نخواهد آمد جز آنکه آیتی از قرآن شنود با ما مردی مؤذن و بلند آواز بود باو گفتیم آیتی از قرآن تلاوت کن و او برخواند: الهاکم التکاثر ... و آواز بر کشید. گوید درینوقت فضیل پدید آمد در حالی که ریش وی از بسیاری گریه تر بود و رکوئی بدست داشت که اشکهای خویش پاک میکرد و این قطعه خواندن گرفت :
بلغت الثمانین او جزتها
فماذا اؤمل او انتظر
اتانی ثمانون من مولدی
و بعد الثمانین ما ینتظر
علتنی السنون فابلیننی
و سپس گریه گلوی وی بگرفت و علی بن خشرم که با ما بود بقیت قطعه را بپایان برد و گفت :
فدقت عظامی و کل البصر.
سپس قاضی احمدبن کامل گفت من به سال 260 هَ . ق . بزادم و این بیت قرائت کرد:
عقد الثمانین عقد لیس یبلغه
الاّ المؤخرللاخبار والغیر.

(معجم الادباء ج 2 ص 16).


و رجوع به ابن کامل ابوبکر احمد ... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن سعید قیسی . او راست : المشرق فی محاسن اهل المشرق و آن شامل شصت مجلد است و علی قاری ذکر او را در طبقات ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن سوار مقری مکنی به ابوطاهر. بنا به روایت سمعانی وی در چهارم ماه شعبان سنه ٔ 496 هَ . ق . وفات کرده است ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن شعیب بن علی بن سنان بن بحرنسائی . صاحب کتاب سنن یکی از صحاح سته ٔ اهل سنت . مولد او به سال 214یا 215 ه...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن طاهر جوبقی ادیب . از مردم جوبق ، دهی به نسف .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبدالجبارالطبرسی القاضی که از او ولد علامه بواسطه ٔ حسین بن ردّه روایت کند. رجوع به روضات الجنات ص 302...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبدالقادربن محمد الحسینی العبیدی سبط ابن الصائغ البعلی الاصل القاهری مکنی به ابوالعباس و ملقب بتقی الدی...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبدالکافی بن علی بن تمام السبکی مکنی به ابوحامد. (روضات الجنات ص 61 س 13).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲ مقری بغدادی مکنی به ابوالخطاب : او راست : قصیدة فی السنة و قصیدة فی آی القرآن . وفات به سال 446 ه...
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن علی بن علاء الدین صفوری حسینی شاعر و ادیب از مردم دمشق 977 - 1043 هَ . ق . وی عوارض بمعنی حق دیوانی را در شعر ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن علی بن عبداﷲ الفارسی . از رواة اخبار است . (سمعانی ص 3).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.