اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن بشربن سعد المرثدی ابوالعباس . خطیب ذکر او آورده و گوید: کنیت او ابوعلی است و وفات وی بصفر سال 286 هَ . ق . بوده است و ابن بنت الفریابی گفته است که وفات او به 284 هَ . ق . است و از علی بن الجعد و هیثم بن خارجه سماع دارد و از وی ابوبکر شافعی و جز او روایت کنند و عبدالرحمان بن یوسف ثنای او گوید و ابن المنادی گوید او یکی از ثقات است و محمدبن اسحاق الندیم گوید کنیت او ابوالعباس الکبیر است و او همان کس است که ابن رومی در امر سمک ۞ با وی بمداعبه مکاتبه دارد. و مرثدی متولی مکاتبات خاص موفق بود و او راست ازکتب : کتاب الانواء و این کتاب در غایت حسن است . کتاب رسائل او. کتاب اشعار قریش . و یاقوت گوید ابوبکر صولی در کتاب الاوراق تکیه اش بر همین کتاب بوده و از آن انتحال کرده است و من در اخبار صولی متذکر این معنی شده ام . رجوع به معجم الادباء، چ مارگلیوث ص 57 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۶ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رضوان . شاعری متوسط بروزگار سلطان سلیمان عثمانی . او راست :یار عشقکله جهنم اودی یاندر مزبنی تشنه یم کیم یدّی دریا صوئ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رفاعی (الشیخ ...). رجوع به رفاعی الازهری شود. (معجم المطبوعات ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رفاعی . رجوع به ابن رفاعی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رفعت . او راست : ارتیاح الفکرة من جهة الکولیرا (الهواء الاصفر). (معجم المطبوعات ) .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )رفعت پاشا. او پسر ابراهیم پاشای مصری است و مولد اودر مصر بسال 1241 هَ . ق . بوده است و در محاربات شام به معیت پدر خو...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رفیق قدیم . رجوع به احمدبن قاسم ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) الرقاشی . برادر فضل . شاعری قلیل الشعر است . (ابن الندیم ).
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رمضانی . او راست : رسالة فی قوله تعالی : یوم یأتی بعض آیات ربک .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رملی زرّین . محدث است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) رملی شافعی ملقب بشهاب الدین . رجوع بروضات الجنات ص 289 شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.