احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عاصم . مؤلف روضات گوید: او پسر برادر علی بن عاصم محدث است و او را ابوعبداﷲ عاصمی گفتندی و از فهرست شیخ آشکار است که او ثقه و سلیم الجنبه و کوفی الاصل و بغدادی المسکن بود و او شیخ روایت ابن الجنید است و او راست از کتب : کتاب النجوم و غیره . و در تعلیقات سمّی ما، المروج بنقل از ابوغالب زراری رحمه اﷲ آمده است که او پسر خواهر علی بن عاصم است و از این رو او را عاصمی گویند و خال من [ مراد علامه ٔ مجلسی است ] و محقق بحرانی وصف حال او آورده اند و گفته اند که او استاد کلینی است و در آخر کتاب بیاید که او یکی ازوکلائی است که روایت از حضرت صاحب علیه السلام کرده و بر معجزات او آگاه شده اند. (روضات الجنات ص 554 س 5).
واژه های همانند
۳,۱۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۰ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابن یوسف ، منجم و مهندس . از منجمین مشهور. او راست :کتاب النسبة و التناسب و شرح الثمرة لبطلمیوس فی احکام النجوم . (ابن...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یوسف نیشابوری . محدث است . او از نیشابور بیمن شد و درآنجا حدیث فرا گرفت و در سال 264 هَ .ق . درگذشت .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یونس الحرّانی الاندلسی . او و برادرش عمر بمشرق رحلت کردند و از ثابت بن سنان و ابن وصیف الکحال و امثال آنان عل...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یونس حنفی ، مکنی به ابوالعباس و ملقب بشهاب الدین و معروف به ابن الشبلی . یکی از فقهای حنفیه . او راست : کتاب م...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یونس العلوی . او راست : رجم الشهاب علی بن عبدالوهاب و در لکناو به سال 1297 هَ .ق . طبع شده است . (معجم المطبوعات ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن یهود [ کذا فی کشف الظنون ] شهاب الدین الدمشقی . او راست : کتاب نظم التسهیل ، و مراد از تسهیل تسهیل الفوائد و تکمیل ا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابواسحاق . رجوع به احمدبن محمد ثعلبی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبدیل . رجوع به احمدبن محمد مکنی به ابوبدیل شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوبشر. رجوع به احمدبن ابراهیم بن معلی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالبقاء. رجوع به احمدبن ابی الضیاء... شود.