اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن مسروق ، مکنی به ابوالعباس . از عرفای مائه ٔ سیم هجریه است ، زمان معتضد و مکتفی و مقتدر را دریافته . اصل وی از طوس بوده از آنجا به بغداد نقل کرده و در آن ملک در میان این طبقه مشهور و معروف گردید. از شیخ جنید نقل شده که گفت : وی از استادان شیخ اجل ابوعلی رودباری است و شاگرد حارث محاسبی و سری سقطی است و بامحمدبن منصور و محمدبن حسین برجلانی صحبت داشته ، وی را در عداد طبقه ٔ ثانیه نوشته اند و از بزرگان قدماء مشایخ و محل اعتناء این طایفه است . شیخ الاسلام که در کتاب خود شرح حال وی را نوشته گوید که ابوالعباس بن مسروق بغدادی گفته است که : در شب شنبه نشسته بودمی و پدر و مادر من بر من میگریستندی از ریاضاتی که من کشیده بودم و بخدمت بسی پیران رسیده و سخنانی که از ایشان شنیده . از این بیان خواهد واضح نماید آنکس که بمقام معرفت قدم ننهاد خود چه داند که اهل ریاضت ازبرای چه بر خود رنج را بر راحت اختیار مینمایند و سختی را بر لذت چون چنین حالتی در کس دیدند آن را سوء حال و بدی احوال گمان کنند. و آن عارف کامل روزگار زندگانی را در شهر بغداد میگذرانید تا در سال 299 هَ .ق .در بغداد وفات کرد، بعضی در صفر المظفر 298 نوشته اند. از کلمات اوست که گفته : من ترک التدبیر عاش فی راحته ، یعنی کسی که واگذاشت تدبیر خود را در امر زندگانی و دانست که تقدیر تغییرپذیر نیست و خود را با تقدیر موافق ساخت زندگانیش براحت گذرد چه هیچ حادثه ای ناملائم ازبرای وی نیست . سئل عن التصوف فقال : خلو الأسرار مما منه بدّ و تعلقها بما لیس منه بدّ. یکی او را پرسید از تصوف که آن چیست ؟ گفت : تهی شدن دل است ازآنچه از آن گزیر بود و پیوستن بآنچه ناگزیر بود و ناگزیر که ممتنعالانفکاک است جز حق نیست از آنروی که ماعدای وی سبحانه و تعالی در معرض زوالند. ازو پرسیدند آنکس که روزگارش بخوبی گذرد و عاقبتش نیکو بود کیست ؟ گفت : آنکس که از حد خود تجاوز نکند و در نزد بزرگان ادب نگاه دارد. وقتی کسی از او وصیتی خواست ، گفت :جهدی کن که اگر حق بین نشوی خودبین نیز نباشی چه هرکس خود را دید او را دیگر توفیق رفیق و سعادت یار نخواهد گردید. مسروق بفتح میم و سکون سین مهمله و راء مهمله و واو و قاف و برجلانی بضم باء موحده و سکون راءمهمله و ضم جیم است . (نامه ٔ دانشوران ج 2 ص 397).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۱ ثانیه
احمد ظاهر ترکیبی است از دو کلمه عربی، احمد ظاهر یکی از معروف ترین هنر مندان افغان است که شهرت او از مرز های افغانستان گذشته و در کشور های چون ایران و ...
جانبازی سرفراز از روستای ازغند که خدمات زیادی را برای زادگاهش انجام داد . و در نهایت به کاروان شهدای جنگ تحمیلی پیوست .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اَحمَد آرام (زاده: فروردین ۱۲۸۳، تهران - درگذشت: ۱۴ فروردین ۱۳۷۷، تهران)، مترجم و نویسندهٔ معاصر است. احمد آرام در تدوین دایرةالمعارف فارسی مشارک...
کوسه احمد. [ س َ اَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان برادوست که در بخش صومای شهرستان ارومیه واقع است و 103 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ای...
احمد آرام (زاده ۷ فروردین ۱۲۸۱ تهران – ۱۴ فروردین ۱۳۷۷ ایالات متحده آمریکا)، مترجم و نویسندهٔ معاصر بود.[۱] وی در تدوین دائرةالمعارف فارسی مشارکت داشت...
احمد شاملو (زادهٔ ۲۱ آذر ۱۳۰۴؛ ۱۲ دسامبر ۱۹۲۵، در خانهٔ شمارهٔ ۱۳۴ خیابان صفی‌علیشاه[۱] - در تهران، درگذشتهٔ ۲ مرداد ۱۳۷۹؛ ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۰ در شهرک دهکده...
احمد بیرشک (زاده ۴ اسفند ۱۲۸۵ در باجگیران، مرگ ۱۴ فروردین ۱۳۸۱ در تهران، ریاضیدان، تقویم نگار، پژوهشگر تاریخ علم و مدرسه دار ایرانی است. زندگی شخصی...
دکتر احمد تفضلی (۱۳۱۶ اصفهان - ۲۴ دی ۱۳۷۵ تهران)، زبان‌شناس و متخصص زبان پهلوی و استاد زبان‌های باستانی در دانشگاه تهران. زندگینامه [ویرایش] احم...
سید احمد کسروی تبریزی (۸ مهر ۱۲۶۹، ۲۰ اسفند ۱۳۲۴) تاریخ‌نویس، زبان‌شناس، پژوهش‌گر و اندیشمند ایرانی بود. دو کتاب او به نام‌های تاریخ مشروطهٔ ایران و ت...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.