اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن موسی بن بشیربن جناد یا حمادبن لقیط الرازی الأندلسی . ابن الفرضی گوید: اصل وی از ری است و پدر او زبان آور و اهل خطابه بود و باندلس نزد امام محمد شد و احمد دهم ذی الحجه ٔ سال 274 هَ .ق . بأندلس بزاد و دوازده شب از رجب سال 344 گذشته درگذشت . ابونصر الحمیدی ذکر او آورده و گوید او راست از کتب : کتاب فی اخبار ملوک الاندلس و کتابهم و خططها ۞ علی نحو کتاب احمدبن ابی طاهر فی اخبار بغداد. و کتاب فی انساب مشاهیر اهل اندلس فی خمس مجلدات ضخم من احسن کتاب و اوسعه . کتاب تاریخه الاوسط. کتاب تاریخه الاصغر. کتاب مشاهیر اهل الاندلس فی خمسة اسفار من جید کتبه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۴ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد، ملقب به بهأالدین . او راست : کتاب مناقضات . و حاجی خلیفه گوید: ولما وقف علیها الشیخ تقی الدین السبکی انشد ل...
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامدبن موسی بن حاتم بن عطیةبن عبدالرحمان ، از مردم زندنه قریه ای به بخارا. محدث است و از سهل بن حاتم روایت کند....
احمد. [ اَ م َ ] ((اِخ ) سلطان ...) ابوحامد (شیخ ...). خوندمیر در حبیب السیر ج 1 ص 293 آرد: در این سال (236 هَ .ق .) شیخ ابوحامد سلطان احمد که ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوحامد مروزی . رجوع به احمدبن عامر ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحرث . رجوع به احمدبن محمد مکنی به ابوالحرث ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن آیبک شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن سباء(؟) شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن عبداﷲ بکری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالحسن . رجوع به احمدبن عبداﷲ عجلی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.