اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن میمون ، مکنی به ابوالخیر. وزیر متقی خلیفه ٔ عباسی و او را از وزارت جز نام نبود و بزودی معزول شد. (تجارب السلف ص 219). و ابن الطقطقی گوید: ثم استوزر [ المتقی ] اباالخیر احمدبن محمدبن میمون و لم یکن له سوی الاسم من الوزارة و لم یکن له سیرة تؤثر ثم جرت امور اَدت الی القبض علیه و الی عزله . (الفخری ص 211).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالفتح . رجوع به احمدبن علی مافروخی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفرج . رجوع به احمدبن علی مقری همدانی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفرج . رجوع به احمدبن محمدبن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضائل . رجوع به احمدبن عبداللطیف ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن ابی سعید میبدی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن سعید هروی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن علی شرغی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن محمدبن شهمردان شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن محمود ونکروذه شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمد رانی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.