اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن هاشم بن خلف بن عمروبن سعیدبن عثمان بن سلیمان بن سلیمان القیسی القرطبی الأعرج ، مکنی به ابوعمر. او از محمدبن عمربن لبابه و اسلم بن عبدالعزیز و احمدبن خالد سماع داشت و توجه و اعتنائی خاص بعلم نحو داشت و این فن در او بر دیگر علوم و فنون غلبه کرد و مردی مهیب و باوقار بود و نسبت باو یا در حضور او لاغ و دعابه میسر کس نبود و بعلت وقار وی او را قاضی لقب دادندی . وفات او به سال 345 هَ .ق . بود. ابن فرضی گوید محمدبن حسن ذکر او آورده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ )ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قرشی بونی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قسطلانی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن علی قلقشندی مصری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمار مهدوی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمر... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمربن اسماعیل بن محمد.. شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن عمران الصاغانی المقری ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن فرح اشبیلی و رجوع به ابن فرح شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن قاضی جمال الدین ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالعباس . رجوع به احمدبن محمد... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.