اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف اصفهانی . حمزه در کتاب اصفهان او را در جمله ٔ ادباء اصفهان آورده است و گوید، او راست : کتابی در طبقات بلغاء و کتابی درطبقات خطباء و هر دو کتاب بی مانند است و کتاب ادب الکتاب . و احمد راست درباره ٔ ولیدبن ابی الولید قاضی :
لعمرک ما حمدنا غب ّ ودّ
بذلنا الصفو منه للولید
رجونا ان یکون لنا ثمالاً
اذا ما المحْل اذوی کل ّ عود
و یحیی احمدبن ابی دؤاد
سلیل المجد و الشرف العتید
فزرناه فلم نحصل لدیه
علی غیر التهدد و الوعید
تورّد حوضه الاَّمال منا
فآبت غیر حامدة الورود
یظل عدوّه یحظی لدیه
بنیل الحظ من دون الودود
رضینا بالسلامة من جداه
و اعفیناه من کرم و جود.
و هم احمد راست و آن ترجمه ٔ مثلی فارسی است بعربی :
انی اذا ما رأیت فرخ زنی
فلیس یخفی عَلَی َّ جوهره
لو فی جدار یخطّ صورته
لماج فی کف ّ من یصوره .
و در مردی که علوم اسلامی را ترک گفته و بعلوم فلسفی گرائیده است گوید:
فارقت علم الشافعی و مالک
و شرعت فی الاسلام رأی برقلس ۞
و اراک فی دین الجماعة زاهداً
ترنو الیه بمیل طرف الأشوس .
و به یکی از دوستان نوشته است :
نفسی فداؤک من خلیل مصقب
لم یشفنی منه اللقاء الشافی
عندی غداً فئةتقوم بمثلها
ﷲ حجته علی الأصناف
مثل النجوم یلذ حسن حدیثهم
لبسوا باوباش ولا اجناف
او روضة زهراء معشبة الثری
کان الربیع لها بکیل واف
من بیت ذی علم یصول بعلمه
او شاعر یعصی ۞ بحد قواف
منهم ابوالحسن بن کلس دهره
و ابوالهذیل و لیس بالعلاف
و الهرمزانی الذی یسمو به
شرف اناف به علی الاشراف
فاجعل حدیثک عندنا یشفی الجوی
فنفوسنا وَلْهی ̍ الی الایلاف
و لن الجواب فلیس یعجبنی اخ
فی الدین شاب وفأه بخلاف .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد المصری (الشیخ الزاهد)بن سلیمان . المتوفی سنة 819 هَ .ق . و دفن بجامعه بمصر و قبره یزار. او راست : منظومة الست...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مصری ، معروف به ابن ولاد، فقیه نحوی ، مکنی به ابوالعباس . رجوع به ابن ولاد ابوالعباس احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد معصوم (سید)بن نصیرالدین بن ابراهیم ، پدر سید علیخان صاحب تصانیف معروفه . مردی ادیب و فاضل بود. مولد او بطائف...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مقدسی حنبلی ، ملقب بشهاب الدین . او راست : شرح الفیه ٔ ابن معطی . وفات وی به سال 728 هَ .ق . بود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد مقدسی شافعی ، مکنی به ابومحمود و مقلب بشهاب الدین . او راست : مثیرالغرام الی زیارة القدس و الشام . وفات وی ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد المکی . ابوعبیداﷲ محمدبن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است . (الموشح چ مصر ص 39، 71، 79، 159،...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد المنشوری ، مکنی به ابوسعد ۞ . از شعرای دربار محمودبن سبکتکین ، و صاحب چهارمقاله نام او را جزو شاعران آل نا...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد منصوری . رجوع به هائم ابوالعباس احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد منوفی هروی . او تاریخ ابن اعصم کوفی را ترجمه کرده است .
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد موصلی نحوی فقیه ، مکنی به ابوالعباس و مشهور بأخفش خامس . ابن جنی از شاگردان اوست . او راست : کتاب فی تعلیل...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.