احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد عمودی لغوی همدانی ، مکنی به ابوعبداﷲ. عالمی لغوی از مردم شهر همدان . شیرویةبن شهردار ذکر او آورده و گوید: او از عبدالرحمان بن همدان الجلاّ ب و ابوالحسین محمد حریری صاحب ابوشعیب حرانی و غیر آن دو روایت کند و ابوعبداﷲ الامام و بعض دیگر از او روایت کنند.
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۸ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عینتابی . رجوع به احمدبن ابراهیم عینتابی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عین الزمان . رجوع به احمدبن منیربن احمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) عینی ملقب به شهاب الدین . او راست : حاشیه ٔ شرح العقائد.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) غافقی . رجوع به احمدبن محمدبن احمدبن السید... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) غرس الدین . رجوع به احمدبن ابراهیم حلبی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) غرناطی . رجوع به ابن بادش و رجوع به احمدبن علی بن احمدبن خلف ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) غزالی . رجوع به احمدبن محمدبن محمدبن احمد غزالی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) غسانی .رجوع به احمدبن علی بن ابراهیم بن الزبیر و رجوع به ابن زبیر ابوالحسین احمد... و روضات الجنات ص 76 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) غضائری . رجوع به احمدبن حسین بن عبیداﷲ و رجوع بروضات الجنات ص 13 شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) غفاری (قاضی ...). او راست : تاریخ جهان آرا.