احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد قمولی مصری ، ملقب به نجم الدین . او راست : البحرالمحیط فی شرح الوسیط. جواهرالبحر. شرح بر کافیه ٔ ابن الحاجب موسوم به تحفةالطالب در دو مجلد. و تکمله بر تفسیر کبیر امام فخر وفات او به سال 727 هَ .ق . بود. و رجوع بروضات الجنات ص 87 شود.
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۰۵ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین (شیخ ...). رجوع به احمد براسی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین مؤید. رجوع به احمد شهاب الدین بن مؤید... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین ناصر. رجوع به شهاب الدین احمد ناصر شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ نصر. جامی در نفحات الانس (چ هند ص 184) آرد: وی از کبار مشایخ بوده معاصر شیخ ابوالعباس قصاب و حصری را دیده بود د...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ الاسلام . رجوع به احمدبن محمدبن صاعد... شود.
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) شیخ الاسلام . رجوع به احمدبن محمدبن جریر شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ الاسلام هروی . رجوع به احمدبن یحیی بن سعدالدین مسعود... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شیخ جام یا شیخ جامی . رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمدبن جریر... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) شیخ زاده . رجوع به احمد (مولی ...) شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (مولی ...) شیخ زاده . او راست : رسالة فی تفسیر قوله تعالی : فلاتجعلوا للّه انداداً.