اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

احمد

نویسه گردانی: ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد المنشوری ، مکنی به ابوسعد ۞ . از شعرای دربار محمودبن سبکتکین ، و صاحب چهارمقاله نام او را جزو شاعران آل ناصرالدین (غزنویان ) آورده است و رشید وطواط در حدائق السحر گوید: منشوری در صنعت تلون از صنایع لفظیه ٔ بدیع یعنی شعری که ممکن باشد در دو بحر یا زیاده خوانده شود مختصری ساخته است و خورشیدی آن را شرح کرده . رجوع بحواشی چهارمقاله چ لیدن ص 134 و حدائق السحر ص 129 و رجوع به احمدبن محمد مکنی به ابوسعد... شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳,۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۳ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالمظفر (شریف ...)بن احمد ۞ بن ابی القاسم ۞ الهاشمی ، الملقب بالعلوی . ابوالفضل بیهقی آرد (تاریخ بیهقی چ فیاض ص ...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالمظفر خوافی . رجوع به ابوالمظفر خوافی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالمعالی . رجوع به احمدبن عثمان بن عمر یقچی ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالمکارم . رجوع به احمدبن حسن ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابوالمکارم . رجوع به احمدبن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالمواهب . رجوع به احمدبن ابی الروح ... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالمواهب . رجوع به احمد علوی شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوموسی . رجوع به ابوموسی احمد... و رجوع به یزیدیین شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابومنصور. رجوع به احمدبن محمدبن محمد... شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالنجم . رجوع به منوچهری احمدبن قوص ... شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.