احمد
نویسه گردانی:
ʼḤMD
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن وهب ، کنیت وی ابوجعفر است . وی از بصره بود و با ابوحاتم عطار صحبت داشته بود، و استاد وی یعقوب زیّات بود. مدتی در مسجد شونیزیه بر توکل نشست . وی گفته : هرکه بطلب قوت برخاست نام فقر ازو برخاست . وفات او در سنه ٔ سبعین و مأتین (270) بود. (نفحات الانس جامی چ هند ص 85).
واژه های همانند
۳,۱۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۷ ثانیه
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد رسام حموی .... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد زاهد... شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد زروق ... شود.
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد سمرقندی ... شود.
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد عطار شود.
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به احمد عینی ... شود.
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین . رجوع به شهاب الدین شود.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین بن المؤید السمرقندی . عوفی در لباب الالباب ۞ ذکر او آورده و گوید: شهاب آسمان معالی و خلاصه ٔ ایام و لیال...
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین حموی حنبلی . او راست : تذکرة قلوب الاحیاء.
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهاب الدین حنبلی . رجوع به احمدبن عبدالرحمان مقدسی ... شود.